روزا داره میگذره مامان ، بزرگ شدی . منم با تو بزرگ شدم دیگه اون مامان که با گریه هات هول میشد و پا به پات گریه میکرد وجود نداره الان محکم تر شدم صبور تر شدم اومدنت منم بزرگ کرد .تازگیا فقط به فکر آیندتم چیزی اذیتت کنه دیوونه میشم همه میگن زیادی حساس شدم ولی اونا حس منو. بهت نمیدونن من از تموم دنیا هیچ کس و هیچ چیز و به اندازه ی تو دوست ندارم تویی که تمام زندگیمو دارم میزارم که با بهترین امکانات بزرگ شی .مامان جدیدن یکم از دختر دست گلش دوره میره سر کار ولی تو طبق معمول خانومی میکنی و با شرایطم کنار میای، اصلن میدونستی منطقی ترین دختر روی زمین و من دارم؟ باهات حرف زدم و کلی باهات درددل کردم متوجه شدی دلم برای کار کردن چقدر تنگ شده بهم گفتی برو سر کار ولی زود بیا نمیدونی آنیسا چه حس خوبیه بعد از چهار سال دوباره برم سر کاری که دوست دارم . میبینی داریم باهم زندگی و تجربه میکنیم برای هر دومون اولش سخت بود ولی الان کلی خوشحالیم جمعه هام فقط مال دخترمه .
راستش هنوز با مهدکودک رفتنت نتونستم کنار بیام هنوز میترسم تورو دست غریبه بسپرم احساس میکنم هیچ کس نمیتونه مثل من و دو تا مامان بزرگا ازت نگه hot page...
ادامه مطلبما را در سایت hot page دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : ffesghelieman1 بازدید : 22 تاريخ : چهارشنبه 17 آذر 1395 ساعت: 7:35